گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
انوار العرفان
جلد هشتم
[سوره النساء ( 4): آیات 29 تا 31 ] ....



ص : 209
اشاره
یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَأْکُلُوا أَمْوالَکُمْ بَیْنَکُمْ بِالْباطِلِ إِلَّا أَنْ تَکُونَ تِجارَةً عَنْ تَراضٍ مِنْکُمْ وَ لا تَقْتُلُوا أَنْفُسَ کُمْ إِنَّ اللَّهَ کانَ بِکُمْ رَحِیماً
29 ) وَ مَنْ یَفْعَلْ ذلِکَ عُدْواناً وَ ظُلْماً فَسَوْفَ نُصْ لِیهِ ناراً وَ کانَ ذلِکَ عَلَی اللَّهِ یَسِیراً ( 30 ) إِنْ تَجْتَنِبُوا کَبائِرَ ما تُنْهَوْنَ عَنْهُ نُکَفِّرْ عَنْکُمْ )
( سَیِّئاتِکُمْ وَ نُدْخِلْکُمْ مُدْخَلًا کَرِیماً ( 31
صفحه 115 از 275
ص: 210
[سوره النساء ( 4): آیه 29 ] .... ص : 210
اشاره
یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَأْکُلُوا أَمْوالَکُمْ بَیْنَکُمْ بِالْباطِلِ إِلَّا أَنْ تَکُونَ تِجارَةً عَنْ تَراضٍ مِنْکُمْ وَ لا تَقْتُلُوا أَنْفُسَ کُمْ إِنَّ اللَّهَ کانَ بِکُمْ رَحِیماً
(29)
ترجمه و شرح .... ص : 210
خداوند متعال در این آیه مبارکه حدود تصرف در اموال و کالا را بیان نموده و توضیح میدهد که هر گونه تصرف در مال دیگران
بدون حق و بدون مجوز ممنوع است زیرا اموال و کالا مورد نیاز مردم بوده و انتظام زندگی بر آنها استوار است در صورتی که
بعضی از مردم از راه خوردن حرام در صدد زیاد کردن سرمایه برمیآیند و حال آنکه مصلحت همه آنان یکی است و هر که مال
برادرش را بباطل خورد همچون آن است که مال خود یا مال همه مؤمنان را که خود یکی از ایشان است خورده باشد و همچنین
اگر کسی را بکشد مثل آن است که خودش یا همه مؤمنان را که خود یکی از ایشان است کشته باشد و این تعبیر بخاطر برانگیختن
حس برادري مؤمن در برابر مال و جان برادران مؤمن اوست تا زشتی خوردن مال و ریختن خون دیگران هر چه بیشتر و بهتر آشکار
گردد مگر اینکه تصرف شما در اموال دیگران از راه داد و ستدي باشد که به رضایت طرفین صورت بگیرد.
اینک میفرماید:
اي مردمی که بخدا ایمان آوردهاید از طمعکاران در مال غیر نباشید ص: 211
و اموال یکدیگر را بین خود به باطل و ناحق نخورید و به حال دیگري بدون مجوز شرعی و قانونی تجاوز نکنید بلکه بوسیله کسب
معیشت و تجارت و با رضایت یکدیگر صرف نمائید و دروغ و خدعه و تدلیسی در کار نباشد و اشخاصی را که مثل خودتان
میباشند مکشید زیرا شما همه در یک دین و آئین و در حکم نفس واحد هستید و جزاي قتل عمد خلود در جهنم است و بدانید که
خداوند به شما مهربان است که از مهربانی اوست که تصرف اموال را از راه غیر شرعی و قتل نفس و کشتن یکدیگر را بر شما حرام
و ناروا گردانیده است.
این آیه از نظر اهتمام به وحدت عقیده و مرام دینی هر یک از مسلمانان را عضوي از اجتماع معرفی نموده که از آنها جامعه اسلامی
تشکیل میگردد از این رو اگر فرد مسلمان خود را به خطر افکند و یا بر دیگري خیانت وارد کند اجتماعی را بخطر و هلاکت
انداخته است.
(29)
ص: 212
ترجمه و شرح [منظوم .... ص : 212
صفحه 116 از 275
مؤمنان از اکل مال یکدیگر بر حذر باشید کان دارد خطر
جز که از وجه رضا و اتجار نزربا و سرقت و غصب و قمار
و ز هر آن وجهیکه آن بر باطل است مال نبود بلکه زهر قاتل است
نفسهاي خویش را دارید باز هم ز قتل یکدیگر در احتراز
قتل نفس و خوردن مال کسان حق نموده هر دو را توام بیان
تا تو دانی گر خوري مال کسی کشته او را و خود در محبسی
بر عباد خویش حق باشد رحیم می نخواهد بر کسی اندوه و بیم
گر تو داري چشم رحمت از خداي بر خلایق رحم کن زین در درآي
تا ننالد او که خورد این مال من شد هلاك جان و من اطفال من
داد مظلومان تو ز او یا رب بگیر چون تو بر ظلمش بمن بودي خبیر
(29)
ص: 213
شان نزول .... ص : 213
اسباط بن سالم گفته در خدمت امام جعفر صادق علیه السلام بودم مردي راجع به این آیه سؤال کرد امام فرمود منظور از نهی در
این آیه و نخوردن اموال از روي باطل همان قمار است و راجع به قسمت و لا تقتلوا انفسکم نیز روایتی مرفوعا نقل گردیده که مرد
مسلمان به تنهائی به مشرکین حمله میکرد و در این حمله یا کشته میشد و یا میکشت و این آیه در این باره نازل گردید تا بدون
دستور و اجازه پیامبر اکرم صلی اللّه علیه و آله و سلم کاري انجام ندهند تفسیر عیاشی نیز این سبب نزول را نقل کرده است.
بحثی از نظر لغت و معنی .... ص : 213
قوله تعالی تِجارَةً عَنْ تَراضٍ.
عن- حرف جر است و داراي معانی مختلفی میباشد از آن جمله است:
1) مجاوزه- چنانکه میفرماید: )
فَلْیَحْذَرِ الَّذِینَ یُخالِفُونَ عَنْ أَمْرِهِ اي یجاوزونه و یعبدون عنه.
2) بدل چنانکه میفرماید: )
لا تَجْزِي نَفْسٌ عَنْ نَفْسٍ شَیْئاً.
3) تعلیل چنانکه میفرماید: ص: 214 )
وَ ما کانَ اسْتِغْفارُ إِبْراهِیمَ لِأَبِیهِ إِلَّا عَنْ مَوْعِدَةٍ وَعَدَها إِیَّاهُ اي لاجل موعدها.
4) به معنی علی چنانکه میفرماید: )
وَ مَنْ یَبْخَلْ فَإِنَّما یَبْخَلُ عَنْ نَفْسِهِ اي علی نفسه.
5) به معنی من چنانکه میفرماید: )
صفحه 117 از 275
هُوَ یَقْبَلُ التَّوْبَۀَ عَنْ عِبادِهِ اي من عباده بدلیل فتقبل من احدهما.
6) به معنی بعد چنانکه میفرماید: )
یُحَرِّفُونَ الْکَلِمَ عَنْ مَواضِعِهِ اي بعد مواضعه بدلیل آیه دیگر که میفرماید:
لَتَرْکَبُنَّ طَبَقاً عَنْ طَبَقٍ اي حالۀ بعد حالۀ.
و گاهی عن به معنی اسمی استعمال میشود وقتی که من بر آن داخل شود چنانکه میفرماید:
ثُمَّ لَآتِیَنَّهُمْ مِنْ بَیْنِ أَیْدِیهِمْ وَ مِنْ خَلْفِهِمْ وَ عَنْ أَیْمانِهِمْ وَ عَنْ شَمائِلِهِمْ.
که در اینجا عن معطوف است بر مجرور من نه بر مجموع من و مجرورش.
ص: 215
[سوره النساء ( 4): آیه 30 ] .... ص : 215
اشاره
( وَ مَنْ یَفْعَلْ ذلِکَ عُدْواناً وَ ظُلْماً فَسَوْفَ نُصْلِیهِ ناراً وَ کانَ ذلِکَ عَلَی اللَّهِ یَسِیراً ( 30
ترجمه و شرح .... ص : 215
خداوند متعال در این آیه شریفه کسانی را که خلاف نهی رفتار میکنند و خود را آلوده خوردن اموال دیگران میسازند و یا دست
به خودکشی میزنند از عذاب و شکنجه روز رستاخیز تهدید نموده و میفرماید:
هر کس این عمل اعتداء و تجاوز را به قصد جور و ظلم به جاي آورد یعنی به زور و ستم مال دیگري را متصرف گردد یا خون
کسی را بناحق بریزد یا خودکشی کند به زودي او را در آتش دوزخ میافکنیم و بنار قهر او را میسوزانیم و این کار بر خدا آسان
میباشد و کسی نمیتواند جلوگیر عذاب و شکنجه او باشد زیرا او مالک ملک و ملکوت است و مانع و دافعی از عقوبت
گناهکاران نیست تا آنان را از عذاب الهی باز دارد.
پس افراد معصیت کار و آنانکه اموال مردم را بناحق میخورند و یا مرتکب قتل نفس میشوند گرفتار عذاب و شکنجه الهی
خواهند شد و آشکار نمودن سیرت چنین جنایتکاران در برابر قدرت بینهایت خدا بس ناچیز است.
(30)
ترجمه و شرح [منظوم .... ص : 215
این کند هر کس به عدوان و ستم آوریمش زود در نار نقم
و ین بسی سهل است و آسان بر خدا دادن اعنی بر ستمکاران جزا
(30)
ص: 216
صفحه 118 از 275
بحثی از نظر لغت و معنی .... ص : 216
قوله تعالی فَسَوْفَ نُصْلِیهِ ناراً.
وصل- بهم پیوستن، بهم رسیدن، جمع کردن و جمع کردن و جمع شدن میان دو چیز بدون آنکه مانعی در بین باشد، پیوستگی میان
دو چیز چنانکه گفته میشود:
وصل رحمه و قرابته یصله وصلا و صلۀ یعنی به خویشاوند خود پیوست و نزدیک شد و دلجوئی کرد و چنانکه در آیه 21 سوره
رعد نیز میفرماید:
وَ الَّذِینَ یَصِ لُونَ ما أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ یُوصَ لَ یعنی و کسانیکه پیوند میکنند آنچه را که خداوند متعال امر کرده است که بدان پیوند
کرده شود مانند صله رحم و دوستی پدر و مادر و محبت اهل ایمان و علم و از این ماده است:
وصیلۀ- در دوران جاهلیت چنان رسم بود که اگر شتر مادهاي پنج شکم میزائید و پنجمین آن نر بود از سواري و باربري و کشتن
خودداري میکردند و او را در چراگاهش رها میکردند و گوشتش را بر خود حرام میدانستند.
سائبۀ حیوانی بود که اگر دو شکم پی در پی ماده میزائید وقف بتکده میکردند.
وصیلۀ اگر گوسفندي ده ماده به پنج شکم وصل بهم میزائید زنان را از شیر و گوشت آن محروم میکردند.
حامی شتري که ده شکم میزائید او را در حمایت خویش میگرفتند و او را رها میکردند و بارکشی از او نمیکردند اسلام این
رسمهاي غلط را بکلی از بین برد. ص: 217
چنانکه در آیه 103 سوره مائده میفرماید:
ما جَعَلَ اللَّهُ مِنْ بَحِیرَةٍ وَ لا سائِبَۀٍ وَ لا وَصِیلَۀٍ وَ لا حامٍ.
کلمه وصیله فقط یکبار در قرآن آمده است.
توصیل یعنی سخنان را پشت سر هم رساندن چنانکه در آیه 51 سوره قصص میفرماید:
وَ لَقَدْ وَصَّلْنا لَهُمُ الْقَوْلَ.
یعنی سخنان را پیوسته و پشت سر هم به آنها رساندیم باشد که آنان پند گیرند.
اتصال- یعنی رسیدن و پیوستن- صله- مصدر یعنی احسان، بخشش جایزه و جمعش صلات است.
ص: 218
[سوره النساء ( 4): آیه 31 ] .... ص : 218
اشاره
( إِنْ تَجْتَنِبُوا کَبائِرَ ما تُنْهَوْنَ عَنْهُ نُکَفِّرْ عَنْکُمْ سَیِّئاتِکُمْ وَ نُدْخِلْکُمْ مُدْخَلًا کَرِیماً ( 31
ترجمه و شرح .... ص : 218
خداوند متعال در این آیه مبارکه مؤمنین را تشویق میکند تا از آنچه در مورد عرض و مال و جان حرام شده که همه آنها از گناهان
صفحه 119 از 275
کبیره است بپرهیزند خداوند از گناهان دیگرشان در گذرد و در جهان دیگر عزت و آبرویشان بخشد.
البته سرپیچی از فرمان خدا در هر صورت بزرگ است ولی منافاتی ندارد که برخی از گناهان از برخی دیگر شدیدتر و بزرگتر
باشد.
خلاصه همانطور که توبه و پشیمانی از گناه بزرگ تیرهگی قلب را برطرف میسازد و بر روان انسانی صفا میبخشد همچنین نیروي
اجتناب از گناهان بزرگ نیز تیرهگی و غبار از گناهان کوچک که بر آینه دل نشسته آن را برطرف نموده و روان انسانی را صفا
میدهد چنانکه در آیه 118 سوره هود میفرماید:
إِنَّ الْحَسَ ناتِ یُذْهِبْنَ السَّیِّئاتِ یعنی مداومت باداء وظائف دین و التزام بکارهاي نیک گناهان کوچک را محو و نابود میکند و
تیرگی را که از ارتکاب آنها بر صفحه قلب پدید آورده زائل مینماید این به آن میماند که بگوئیم اگر انسان از مواد سمی پرهیز
نماید و مزاج سالمی داشته باشد میتواند آثار نامطلوب بعضی از ص: 219
غذاهاي نامناسب را بواسطه سلامت مزاج از بین ببرد و یا اینکه بخشش گناهان صغیره یک تشویقی است براي ترك گناهان کبیره
البته این در صورتی است که تکرار نگردد زیرا از امام جعفر صادق علیه السلام روایت شده:
لا صغیرة مع الاصرار.
اینک میفرماید:
اگر از گناهان کبیرهایکه از آن نهی شدهاید اجتناب کنید و پیرامون آن نگردید ما هم گناهان صغیرهاي که به مقتضاي تمایل
نفسانی آنی یا غضبی بر شما عارض میگردد و به دنبال آن خجلت و پشیمانی براي شما حاصل میگردد و سیئه محسوب میشود
از شما میپوشانیم و محو میکنیم و در جایگاه خوبی که عبارت از بهشت عدن است شما را وارد میسازیم.
(31)
ص: 220
ترجمه و شرح [منظوم .... ص : 220
ور نمائید از کبائر اجتناب آنچه ز او منهی شدید اندر کتاب
از شما پوشم بدیها را تمام در سراي خاصتان بدهم مکان
جایگاه و مدخلی کامد کریم خاص باشد بر عفیف و بر همیم
و آن کبائر قتل نفس است و زنا شرك و ظلم و غضب و قذف و هم ریا
هم عقوق و الدین و شرب خمر هم فرار از زحف کز حق گشته امر
این کبائر باشد افعال یقین و آنچه اخلاقی است هم بشنو چنین
کبر و حرص و عجب و انکار و حسد بغض نیکان ترك طاعت خلق بد
بل هر آنچه نهی شد در عقل و شرع دان کبائر جمله را در اصل و فرع
نزد صوفی ذنب اکبر غفلت است ترك غفلت اصل دین و طاعت است
(31)
ص: 221
صفحه 120 از 275
بحثی از نظر لغت و معنی .... ص : 221
قوله تعالی إِنْ تَجْتَنِبُوا کَبائِرَ ما تُنْهَوْنَ.
جنب- یعنی پهلو، کنار و در اصل به معنی دور است چنانکه در آیه 11 سوره قصص میفرماید:
فَبَصُرَتْ بِهِ عَنْ جُنُبٍ یعنی خواهر موسی وي را از دور دید و شناخت و جمعش جنوب است چنانکه در آیه 35 سوره توبه میفرماید:
فَتُکْوي بِها جِباهُهُمْ وَ جُنُوبُهُمْ یعنی پیشانیها و پهلوهاشان را با همان زر و سیم اندوخته و مورد پرستش دنیائیشان داغ میکنند.
و از این ماده است:
اجتناب- یعنی کناره گرفتن چنانکه در آیه 30 سوره حج میفرماید:
وَ اجْتَنِبُوا قَوْلَ الزُّورِ- و در ضمن آیات قرآن به معانی مختلفی بکار برده شده از آن جمله است:
1) بمعنی فرمان چنانکه در آیه 56 سوره زمر میفرماید: )
یا حَسْرَتی عَلی ما فَرَّطْتُ فِی جَنْبِ اللَّهِ یعنی وا حسرتا که من از اجراي فرمان پروردگار فرو گذاري کردم.
2) بمعنی سفر چنانکه در آیه 36 سوره نساء میفرماید: )
وَ الصَّاحِبِ بِالْجَنْبِ یعنی و بدوست هم سفرتان نیکی کنید ناگفته نماند بعضی از مفسرین صاحب بالجنب را همسر و زن دانستهاند.
3) بمعنی دل آدمی چنانکه در آیه 83 سوره اسراء میفرماید: )
وَ نَأي بِجانِبِهِ یعنی هر گاه به انسان نعمتی عطا کردیم روي بگردانید ص: 222
و دوري جست منظور دوري ایمان از دل انسان است.
4) بمعنی دوري است چنانکه در آیه 36 سوره نساء گذشت. )
5) بمعنی خود پهلو چنانکه در آیه 16 سوره سجده میفرماید: )
تَتَجافی جُنُوبُهُمْ عَنِ الْمَضاجِعِ یَدْعُونَ رَبَّهُمْ خَوْفاً وَ طَمَعاً.
یعنی مؤمنان در دل شب پهلو از بستر خواب حرکت دهند و با بیم و امید خداي خود را میخوانند.
6) بمعنی طرف و جهت چنانکه در آیه 46 سوره قصص میفرماید: )
وَ ما کُنْتَ بِجانِبِ الطُّورِ یعنی و وقتی ما به موسی ندا کردیم به جانب طور، تو حضور نداشتی.
بمعنی فردي که غسل بر وي واجب است چنانکه در آیه 43 سوره نساء میفرماید:
وَ لا جُنُباً إِلَّا عابِرِي سَبِیلٍ حَتَّی تَغْتَسِلُوا.
یعنی در حال جنابت به نماز نیائید مگر آنکه مسافر بوده و عذري داشته باشید.
ص: 223
توضیحات .... ص : 223
1) قوله تعالی یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَأْکُلُوا أَمْوالَکُمْ بَیْنَکُمْ بِالْباطِلِ. )
در اینکه کلمه اموال در این آیه مبارکه به جمع اشاره شده اشاره به این است که مال فرد هم مال جامعه است و تجاوز بر مال غیر
تجاوز بر مال همه مردم محسوب میشود و در حقیقت ما خلفاء خداوند متعال در این مال هستیم و مال از آن همه جامعه است و فقر
و محتاج را در آن حقی است که نباید منع شود و این است عقیده اشتراکی اسلامی که در عین احترام به مالکیت شخصی ایجاد حق
معلوم بوسیله زکاة مقیده و مطلقه براي سائل و محروم فرموده است از طرفی ترغیب به عمل در تجارت نموده و از طرف دیگر منع
صفحه 121 از 275
تجاوز به حق غیر کرده است مگر به حق اسلام و استثناء تجارت عن تراض از اکل به باطل در آن اشارهائیست به اینکه انواع تجارت
داخل در اکل به باطل است و تجارت عن تراض است که وسیله آبادي و عمران و ستون زندگی جامعه است و در باره معناي
تراضی در تجارت اقوال مختلفی نقل گردیده از آن جمله است.
1) یعنی با جدا شدن بایع و مشتري از یکدیگر معامله را امضاء کنند و از خیاري که در معامله دارند صرف نظر نمایند این معنا را )
از شریح و شعبی و ابن سیرین و شافعی و امامیه نقل کردهاند.
، 2) منظور از تراضی در تجارت فقط عقد بیع است و این معنا را مالک و ابو حنیفه پذیرفتهاند. أنوار العرفان فی تفسیر القرآن، ج 8 )
ص: 224
و اما در باره جمله و لا تقتلوا انفسکم مرحوم طبرسی چهار قول نقل کرده است:
1) به نظر حسن و عطا و سدي و جبایی معنی جمله مذکور این است: )
یکدیگر را مکشید زیرا شما پیرو یک دین هستید و همچون یک جان شمرده میشوید.
2) به عقیده بلخی این جمله انسان را از خودکشی در حال غضب و ناراحتی منع نموده است. )
3) به نظر برخی از مفسرین یعنی با ارتکاب گناهان و ایجاد دشمنی در اکل مال به باطل وسیله هلاکت خود را فراهم نکنید و خود )
را مستوجب عذاب نسازید.
4) به فرموده امام محمد باقر علیه السلام معنی جمله چنین است: )
خود را به خطر نیفکنید و با کسانی که از شما نیرومندترند جنگ نکنید.
ضمنا تفسیر المیزان در ذیل جمله:
ان اللّه کان بکم رحیما مینویسد: از این جمله میتوان استفاده نمود که قتل نفس در آیه، خود را به خطر قتل انداختن و یا وسائل
مرگ خود را فراهم نمودن نیز شامل میباشد زیرا نهی از قتل نفس را به رحمت تعلیل کردن با این معنا موافقت دارد و بنابر این
عموم معنی آیه بیشتر میشود و این معنی مؤید این است که جمله:
إِنَّ اللَّهَ کانَ بِکُمْ رَحِیماً فقط تعلیلی براي و لا تقتلوا انفسکم باشد.
2) قوله تعالی وَ مَنْ یَفْعَلْ ذلِکَ عُدْواناً. )
در این آیه مبارکه خداوند متعال با کلمه ذلک از خطاب به مؤمنین به خطاب به شخص پیامبر اکرم صلی اللّه علیه و آله و سلم
التفات فرموده تا تلویحی بر این باشد که هر کس چنین عملی بکند از مؤمنین نیست زیرا مؤمنین همه یک أنوار العرفان فی تفسیر
القرآن، ج 8، ص: 225
تنند و یک تن قصد جان خود نمیکند و لذا براي مجازات این عده خطاب به مؤمنین نمیکند بلکه به پیغمبر اکرم صلی اللّه علیه و
آله و سلم که در خصوص امر مؤمن و غیر مؤمن طرف خطاب قرار میگیرد خطاب میکند بنابر این کلام عموم را میرساند زیرا
میفرماید:
و اما در مورد کلمه ذلک از مفسرین اقوال مختلفی نقل گردیده از آن جمله -« و من یفعل ذلک منکم » وَ مَنْ یَفْعَلْ ذلِکَ و نفرموده
است:
1) به نظر بعضی از مفسرین کلمه ذلک اشاره به خوردن مال به باطل و کشتن کسی بناحق میباشد لکن عدهاي از مفسرین )
نوشتهاند: کلمه ذلک اشاره به تمام محرماتی است که در این سوره از لا یَحِلُّ لَکُمْ أَنْ تَرِثُوا النِّساءَ تا اینجا شمرده شده است ولی به
عقیده برخی از مفسرین ذلک اشاره به همه چیزهائی است که در این سوره تا کنون از آنها نهی شده است اما به اعتقاد عطا کلمه
ذلک فقط اشاره به قتل نفس است لکن المیزان مینویسد: دلیلی براي این اقوال نداریم بلکه مشارالیه ذلک نهی از قتل نفس است
صفحه 122 از 275
زیرا بین دو ذیل آیه مناسبت زیاد هست با وجود این اشکالی ندارد که تعلیل و همچنین تهدید بهر دو قسمت آیه یعنی نهی از
خوردن مال به باطل و نهی از قتل نفس برگردد.
3) قوله تعالی إِنْ تَجْتَنِبُوا کَبائِرَ ما تُنْهَوْنَ عَنْهُ. )
در معنی کبائر مفسرین و فقهاء اختلاف کردهاند عبد اللّه عباس میگوید:
هر چه خدا را بیازارد کبیره است.
سعید بن جبیر و مجاهد و ابو العالیه و ضحاك گفتهاند آنچه در قرآن منع شد و براي مجازاتش آتش معین گردیده کبیره است.
ابو الفتوح مینویسد: در نظر ما گناه کبیره نسبی است و هر معصیتی نسبت بمهمتر صغیرة است و نسبت به سبکتر کبیره است و آنچه
مجازاتش زیاد باشد نسبت به آنچه مجازاتش کم است کبیره است و نسبت به آنچه مجازاتش بیشتر أنوار العرفان فی تفسیر القرآن،
ج 8، ص: 226
است صغیره است و از جمله گناهانی که به اتفاق همه علماء و مفسرین کبیره است عبارتند از قتل نفس، ظلم، خشم، تهمت و نسبت
بزهکاري دادن به زنهاي عفیف و فحشاء بهر نحو که باشد و ربا و شراب خوردن و فرار از جنگ.
به عقیده عبد اللّه مسعود از اول این سوره تا آیه سیام آنچه جلوگیري شده است کبیره است.
به اعتقاد علی بن ابی طلحه هر گناهی که در قرآن بلعنت یا غضب یا دوزخ یا عذاب پیوست شده است کبیره است.
حسین بن فضل گفته: هر چه در قرآن به لفظ عظیم یا کبیره گفته شده کبیره است مانند:
إِنَّهُ کانَ حُوباً کَبِیراً- إِنَّ قَتْلَهُمْ کانَ خِطْأً کَبِیراً- إِنَّ الشِّرْكَ لَظُلْمٌ عَظِیمٌ- إِنَّ کَیْدَکُنَّ عَظِیمٌ- سُبْحانَکَ هذا بُهْتانٌ عَظِیمٌ.
صاحب جواهر در بحث از نماز جماعت نوشته است آنهائیکه در قرآن مجازات آتش از آنها فهمیده میشود شش گناه است و روي
این موضوع در آنجا مفصلا بحث کرده است.
و نکته جالب توجه این است که گناهان صغیره در صورتی صغیره هستند که تکرار نگردند و همچنین به عنوان بی اعتنائی و با غرور
و طغیان انجام نگیرند زیرا در این صورت طبق مستفاد از بعضی روایات و آیات تبدیل به کبیره خواهد شد.
ضمنا از جمله نُدْخِلْکُمْ مُدْخَلًا کَرِیماً استفاده میشود که ترك معاصی کبار هم خود یکی از عبادات مهمه است که تارك آن لیاقت
ورود به بهشت را پیدا میکند چنانکه در خطبه شعبانیه نیز میفرماید:
افضل الاعمال فی هذا الشهر الورع عن محارم اللّه.
و مراد از مدخل کریم هم بهشت است که محل بسیار محترم و شریف است که مورد کرامت الهی میباشد.
ص: 227
روایات .... ص : 227
1) عیاشی از اسباط بن سالم روایت کرده که وي چنین گفته در خدمت حضرت امام جعفر صادق علیه السلام بودم شخصی آمد و )
از آن حضرت از معنی آیه مبارکه:
یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَأْکُلُوا أَمْوالَکُمْ بَیْنَکُمْ بِالْباطِلِ. سؤال کرد حضرت فرمود مراد قمار و ربا است و مراد از لا تقتلوا انفسکم آن
است که یکی از مسلمانان به تنهائی بسوي منازل کفار و مشرکین برود و خود را به کشتن دهد خداوند این عمل را نهی فرمودهاند
و نیز فرمود مردان وقتی که براي جهاد با پیغمبر اکرم صلی اللّه علیه و آله و سلم میرفتند بر دشمن بدون اجازه جمله میکردند لذا
خداوند متعال در این آیه آنها را از این عمل نهی فرموده تا خود را به کشتن ندهند.
2) ابن بابویه در کتاب فقیه از امام جعفر صادق علیه السلام روایت کرده که آن حضرت فرمودند هر کس عمدا خودکشی و انتحار )
صفحه 123 از 275
کند در آتش جهنم مخلد خواهد بود.
3) نهج البیان از امام محمد باقر و امام جعفر صادق علیهما السّلام روایت کرده که فرمودند: )
باطل عبارت از قمار، سحت، ربا و سوگند باطل است.
4) در المنثور مینویسد: ابن ماجه و ابن المنذر از ابن سعید روایت کرده که آنحضرت فرمودند: معامله باید از روي رضایت باشد. )
5) در المنثور از ابن جریر از ابن عباس روایت کرده که وي گفته پیغمبر ص: 228 )
اکرم صلی اللّه علیه و آله و سلم با کسی معاملهاي انجام دادند و به او فرمودند خودت انتخاب کن آن گفت انتخاب کردم حضرت
فرمودند: این شد معامله.
6) تفسیر عیاشی به سندي از حسن بن زید از حضرت سجاد از حضرت علی علیهما السلام روایتی نقل کرده که آن حضرت )
فرمودند از رسول خدا سؤال نمودم اگر تخته جبیرهئی بدست شکسته نهاده شود چگونه باید وضوء گرفت و اگر جنابت بر او رخ
دهد چگونه غسل کند فرمودند: کافی است هنگام غسل و وضو بر آن مسح کند و آیه: وَ لا تَقْتُلُوا أَنْفُسَکُمْ را قرائت نمود.
7) در المنثور از عبد اللّه بن احمد از انس روایت کرده که از پیغمبر اکرم صلی اللّه علیه و آله و سلم شنیدم که میفرمود: شفاعت )
من از امتم براي کسانی است که مرتکب گناهان کبیره نگشتهاند سپس این آیه را تلاوت فرمود:
إِنْ تَجْتَنِبُوا کَبائِرَ ما تُنْهَوْنَ عَنْهُ نُکَفِّرْ عَنْکُمْ سَیِّئاتِکُمْ.
8) در کتاب ثواب الاعمال از حضرت امام جعفر صادق علیه السلام روایت شده هر مؤمنی از گناهان بزرگ که پروردگار به آنها )
تهدید به عقوبت فرموده پرهیز کند پروردگار گناهان کوچک او را بیامرزد و به نعمتهاي جاوید او را متنعم میفرماید و گناهان
بزرگ هفتگانه عبارتند:
1) قتل نفس محترم. )
2) عقوق والدین. )
3) رباخواري. )
4) ارتداد و از دین اسلام برگشتن. )
5) به زن شوهردار بهتان و نسبت ناروا دادن. )
6) خوردن مال یتیم. )
7) فرار از صحنه جنگ. )
و در پارهاي از اخبار گناهان دیگري غیر از آنچه ذکر شد از کبائر شمرده ص: 229
شده مانند یأس از روح خدا و ایمنی از مکر خدا و سحر و زنا و قسم دروغ و غلول و شهادت دروغ و کتمان شهادت و شرابخواري
و ترك نماز و زکاة واجب و شکستن پیمان و قطع رحم و لواط و دزدي و غیر اینها که به قول ابن عباس گناهان کبیره به هفتصد
نزدیکتر است تا به هفت.
در پایان باید گفته شود که شارع مقدس اسلام گناهان کبیره و صغیره را تحدید نفرموده است تا آنکه همه افراد از تمام معاصی
اجتناب کنند چنانکه صلاة وسطی و شب قدر و ساعات اجابت دعا مستور مانده است تا بندگان همه وقت به نماز و دعا بپردازند.
تجزیه و ترکیب .... ص : 229
1) قوله تعالی یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَأْکُلُوا أَمْوالَکُمْ بَیْنَکُمْ بِالْباطِلِ. )
مصدري که از کلمه ان تکون حاصل میگردد بخاطر اینکه استثناي منقطع باشد محلا منصوب است و اسم کان بنابر اینکه ناقصه
صفحه 124 از 275
باشد ضمیر مستتري است که به کلمه اموال بر میگردد و جمله به این صورت درمیآید:
الا ان تکون الاموال تجارة- یا لکن بان تکون التجارة تجارة عن تراض- یا بان تکون الجهۀ تجارة- و کلمه عن تراض متعلق به
محذوف و صفت کلمه تجارت میباشد.
اي تجارة صادرة عن تراض المتعاقدین.
2) قوله تعالی وَ مَنْ یَفْعَلْ ذلِکَ عُدْواناً وَ ظُلْماً- کلمه عدوانا ص: 230 )
و ظلما در اینجا مفعول من اجله میباشند.
3) قوله تعالی وَ نُدْخِلْکُمْ مُدْخَلًا کَرِیماً. )
ابو جعفر و نافع کلمه مدخلا را به فتح میم و دیگران به ضم میم خواندهاند ابو علی گفته: مدخل به فتح میم ممکن است مصدر باشد
و ممکن است اسم مکان باشد در صورت مصدر بودن فعلی محذوف است و تقدیرش چنین است یعنی ندخلکم فتدخلون مدخلا
کریما.
و اگر اسم مکان باشد تقدیرش اینطور میباشد یعنی ندخلکن مکانا کریما.
ولی اسم مکان بودن آن برتري دارد زیرا در قرآن مکان به صفت کریم متصف شده است مانند و مقام کریم لذا کلمه مدخلا
مفعول فیه است براي کلمه ندخلکم.
ص: